سایت پزشکی و مجله سلامتی راستینه

ضعف اعصاب چیست و راههای درمان آن

مدتی است که پس از انجام فعالیت‌های مختصر جسمی یا فکری، احساس ضعف و فرسودگی می‌کنی. گویا انرژی و توان روحی و جسمی‌ات بدون آن‌که علت‌اش را بدانی، بشدت تحلیل رفته است و ادامه این روند همراه با بدخوابی، سر درد، ضعف حافظه و کاهش تمرکز بسیار آزاردهنده شده است؛ بنابر تشخیص روانپزشک، تو مبتلا به خستگی عصبی یا ضعف اعصاب هستی، اما ضعف اعصاب چیست؟

ضعف اعصاب

ضعف اعصاب

دکتر سید هادی معتمدی روانپزشک در پاسخ به این پرسش می گوید: ضعف اعصاب درباره اختلالی به کار می رود که با خستگی مزمن و ناتوانی بروز پیدا می کند. این اختلال با خستگی ناشی از کار و فعالیت های جسمی و فکری مختصر، سردرد و بی خوابی همراه است و در بسیاری موارد به اشتباه، نوعی اختلال اضطراب یا حتی افسردگی تلقی می شود. بویژه در کشور ما که مردم نمی خواهند به داشتن بیماری روانی متهم شوند، ضعف اعصاب تشخیص ارجح محسوب می شود.

این عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در گفت و گو با جام جم توضیح می دهد: این بیماری از یک سو می تواند در قالب شکایت از خستگی فزاینده پس از فعالیت ذهنی بروز کند که همراه با کاهش نسبی در عملکرد شغلی و حتی انجام فعالیت های روزانه خواهد بود. از سوی دیگر ضعف اعصاب می تواند بیمار را دچار احساس ضعف جسمی یا بدنی و فرسودگی ناشی از کمترین فعالیت کند که با دردها و ناراحتی عضلانی و ناتوانی در شل کردن آنها همراه است.

 

فشار بیش از حد به اعصاب

روانپزشکان دریافته اند علت ضعف اعصاب، فرسودگی عصبی است که ناشی از تخلیه سلول عصبی از ذخیره مواد غذایی است. البته این تخلیه به دنبال وارد شدن تنش های مداوم ناشی از کار و فعالیت بیش از حد ایجاد می شود و فرد را به جایی می رساند که حتی با انجام فعالیت های مختصر نیز دچار ضعف و ناتواتی می شود. در چنین شرایطی احساسات جسمی ناخوشایند مانند سرگیجه، سردردهای تنشی، احساس بی ثباتی عمومی و اختلال خواب بر بیمار غالب می شود.

به گفته دکتر معتمدی، بیماران دچار ضعف اعصاب به طور پیوسته از احساس فرسودگی، خستگی و ضعف جسمی پس از انجام فعالیت های معمول روزانه شکایت می کنند.

این روانپزشک با اشاره به این که طول مدت این اختلال روانشناختی دست کم سه ماه است، اظهار می کند: بیمار دچار ضعف اعصاب در شرایط جسمی و روحی خاصی قرار می گیرد که حتی با استراحت و تفریح نیز از احساس ناتوانی، درد و ناراحتی عضلانی اش کم نمی شود.

 

از تشخیص درست تا درمان

از آنجا که بسیاری از علائم و نشانه های ضعف اعصاب با هر یک از اختلالات شایع روانشناختی چون اضطراب، افسردگی و اختلالات شبه جسمی همپوشانی دارد، تشخیص این بیماری حتی برای متخصص اعصاب و روان نیز دشوار است. پس این اختلال در صورت درمان نشدن، معمولا به صورت مزمن در می آید و بیمار را دچار ناتوانی های جسمی جدی تری خواهد کرد.

بررسی ها نشان داده است که بروز ضعف اعصاب در نوجوانی و دوران میانسالی بسیار شایع است و حتی مورد شناسایی قرار نگرفتن و درمان نشدن این اختلال در دوران کودکی می تواند در قالب بروز مشکلاتی در کارکرد تحصیلی نظیر گرفتن نمرات پایین و مدرسه گریزی بروز پیدا کند.

در بزرگسالی درمان نشدن این اختلال می تواند به تخریب عملکرد شغلی فرد منتهی شود یا ممکن است بیمار را چنان ناتوان کند که کار کردن برایش غیرممکن شود.همچنین روابط اجتماعی و زناشویی، بیمار را دچار مشکل خواهد کرد.

دکتر معتمدی حتی به بروز نشانه هایی چون اختلال در کارکرد جنسی بیماران دچار ضعف اعصاب اشاره کرده و می گوید: بروز اختلالات جنسی در کنار گرگرفتگی، ضعف حافظه، بدبینی، کاهش تحمل به صدا و نور، سوء هاضمه، تپش قلب، مشکلات گوارشی، تعریق بیش از حد و احساس نگرانی و ناامیدی از دیگر نشانه هایی است که می تواند به تشخیص صحیح ضعف اعصاب یا خستگی روحی کمک کند.

 

درمان در مصرف دارو خلاصه نمی شود

به گفته دکتر معتمدی مفهوم کلیدی در درمان ضعف اعصاب این است که روانپزشک درک کند که نشانه های بیمار خیالی نیست. از سوی دیگر باید به بیماران دچار ضعف اعصاب که بشدت به مصرف دارو تمایل دارند، اطمینان داده شود که تجویز دارو فقط در صورتی نشانه های این بیماری را تخفیف می دهد که به طور همزمان با مداخله روان درمانی همراه شود. همچنین باید به بیمار کمک شود که نه تنها شیوه زندگی را اصلاح کند، بلکه بر استرس های زندگی اش غلبه کند و روش کنار آمدن با آنها را بشناسد. گرچه مبتلایان به ضعف اعصاب به خوددرمانی و استفاده نابه جا از دارو تمایل دارند، ولی باید بدانند که انتخاب داروی مناسب و دستور مصرف باید حتما زیر نظر روانپزشک باشد.

 

منابع

  • پونه شیرازی – گروه سلامت

منبع تصاویر 

  • thriveglobal

 

خواندن مطالب زیر به شما پیشنهاد می شود

اطلاعات پزشکی

حقایقی درباره هماتوم

حقایقی درباره هماتوم

زیبایی

فرآیند کویتیشن اولتراسوند

آیا کویتیشن اولتراسوند در از بین‎ بردن چربی مؤثر است؟

تغذیه و سلامتی

کاهش سریع وزن

کاهش سریع وزن

اطلاعات پزشکی

علائم رینوفیما

رینوفیما چیست؟

پوست و مو

نتایج عمل لیپوساکشن با کمک فن‌آوری فراصوت

لیپوساکشن با کمک فن‌آوری فراصوت(Ultra_Z)

پوست و مو

خط لبخند

آیا راهی برای رهایی از خط لبخند وجود دارد؟

پوست و مو

درمان آکنه

آکنه چگونه درمان می‌شود؟

اطلاعات پزشکی

تسکین آفتاب‌سوختگی

آفتاب‌سوختگی را جدی بگیرید!

سلامت عمومی

نتایج آزمایش

چگونه آزمایش های خود را متوجه شویم؟

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  1. سینا گفت:

    سلام ما مهاجرت کردیم از روستا به پایتخت ولی اینجا اومدن برامون تاونه سنگینی داشت بابام نتونست کاری که میخواد پیدا کنه کاری هم پیدا میشد با بهونه و کم کاری صابکار اخراجش میکرد همینطوره برا ۲سال بیکار بود که دیگه معتاد شد وهمش دعوا داشتن سر بی پولی اواسط مادرم میخواست بره مستخدم بشه چون بعضی وقتها پول نون هم نداشتیم بابام معتاد قرصی شده و مادرم همیشه شرمنده بود که ازخواهرش پول قرض میکنه در کل دعوا تو خونمون زیاد بود تمام امیدشون من بودم از بچگی تا سال نهم شاگرد اول یا دوم بودم که منم مریض شدم و به بعد کلهم قاطی کردم همش اضطراب داشتم ونمیفهمیدم و فقط کلم باد کرده بود اخرش دیگه حتی از خودم هم میترسیدم بیرون رفتن برام قبض روح شدن بود هنرستان خیلی اذیت شدم این وضهیت ادامه داشت وهمش فک میکردم دیگران بده منو میخوان ومیخوان من نابود و خار شم بعضی وقتها از صدا یا نور سرم درد میگرفت یه دوره ۳ تا ۴ ماهه بود به صدا ونور کلهم بهم میریختم و نمی تونستم درست تکلم کنم و اواخر دیگه قدرت حرکت نداشتم احساس میکردم دیگه نمیتونستم حرکت کنم متاسفانه من دچار بیماری روانی شده بودم نوکر والدینم با این وضعیتشون منو فرستادن
    دانشگاه منم با تمام این مشکلات ترم ۱ همه واحدا رو پاس کردم اگه نمیرفتم حتما تا الان یا بستری تیمارستان بودم یا مرده بودم دانشگاه رفتم حالم خیلی بهتر شد وبدتر از همه نمیدونستم اضطراب چیه و ججوری باید کنترلش کرد الان خیلی بهترشدم ۳ ساله که همش دکتر مغز و اعصاب میرم میگن استرس تو کنترل کن الان خیلی خوبم فقط ضعف اعصاب دارم ۲ساله و۷ ماه که شب ها همش کابوس میبینم وفکرم بهم ریختس ونمی تونم بخوابم دعام کنین خوب شم ممنون ایشاالله همه سالم وموفق باشن

    یه نکته خیلی مهم این بود که فشار روانی از همه چیز بدتره حتی از فشار کار پس هر جوره ازش دوری کنین عواقب سختی داره

  2. فاطمه گفت:

    من خیلی اعصابم ضعیفه و با کوچکترین صدا عصبی میشم همه فکر میکنن بد اخلاقم ولی اینطور نیست آخه دست خودم نیست صداها رو نمیتونم تحمل کنم ۲۱ سالمه و در شرف ازدواجم تو رو خدا کمک کنید

  3. ابراهیمی گفت:

    سلام ،امیدوارم که حالتون هرچه زودتر خوب بشه.

  4. Ahoora گفت:

    دوستان مادرم یه مدت از لحاظ روحی خیلی بهم فشار اورد آدم خیلی ارومی هستم ولی همینکه مادرمو میبینم به هم میریزم
    هر وقت صداشو میشنوم دوس دارم سزمو بکوبم به دیوار از مادرم متنفرم
    این شرایط داره عذابم میده 😢😢

  5. موووج گفت:

    استفاده از شربت ب کملکس تو صبح نیم ساعت بعد از صبحانه خیلی خوبه… مثله آبه روی آتیش آدمو زنده می کنه..اصلا شیرنی زیاد نخورد بخصوص مربا .. عسل .. و… که مغزو دربه داغون می کنه از پنیر نیمرو شیر با چیزهایه دیگه استفاده کنید..من ۳سالی هست درگیرم تازه بعد این همه دکتر رفتن خودم راشو پیدا کردم..

  6. محمدعلی گفت:

    من دادشم مشکل اعصاب داره بیشتر موقع ها میره بیرون مواد مصرف میکنه یا تو خونه پرخاشگری میکنه به مشهد بیمارستان ابن سینا که مال اعصاب هسش بردمش یک سالی خوب بود ولی دوباره اعصابش بهم میریزه موادم مصرف میکنه تورو خدا یک راه حلی خوبی جلو راهمون بزارین ؟

  7. رز گفت:

    خیلی مفید بود ممنون.
    من چند مدته خیلی زود عصبی میشم دوتا بچه کنار تکان بخورن داد بزنن زود عصبی میشم دلم می خواد فریاد بزنم.
    زیاد بهم فشار بیاد دستام به لرزه میفته بازوهام بی حس میشه.
    راه حلش چیه چکار کنم ؟

  8. علی گفت:

    به نظر من همه این مشکلات با نزدیک شدن به خدا وکمک خواستن از او رازو نیاز ودرد دل کردن برای نیروی قدرتمند هستی حل خواهد شددرگیر مشکلات زندگی شدیم وا از او غافل شدیم رابطه مون را رو باهاش ترمیم کنیم بدون شک اعصابمون ترمیم میشه

  9. حمید گفت:

    سلام به همه
    اولین گام در درمان بیماری روانی اینه که قبول کنی که یک بیمار روانی هستی. بیماری های روانی مانند بیماری های جسمی مثل سرطان ،مشکل کبدی و حتی سرماخوردگی هست و اصلا مشکل تحقیر آمیزی نیست اونوقت تو هم خودت رو موظف میکنی که یک سری کار ها رو برای درمان بیماریت انجام بدی مثل یک آدم سرماخورده که یک سری پرهیز های غذایی رو رعایت میکنه یکی از دلایل اصلی بیماری های روانی عامل وراثتی هست یعنی بیماران روانی مزمن به خاطر عامل ژنتیکی ،عدم آگاهی و نبودن بستر غنی تربیتی و انتخاب های اشتباه فرد به وجود میاد مهمترین مشکل یک بیمار روانی میتواند عدم مواجه با واقعیتها و زندگی در ذهن باشه برقراری ارتباط با آدم های دیگه میتونه به ما خیلی کمک کنه با امیدواری از آدمهای قابل اعتماد کمک بگیرید و تا میتونید آگاهی خودتون رو از بیماری تون بالا ببرید برای خودم و همه شما آرزوی سلامتی میکنم.

  10. حمید گفت:

    سلام امیر حسین جان به هر اختلال اضطرابی یک نوع رفتار اجباری است و بیماری محسوب میشود و نیاز به درمان دارد از این بابت خودت را سرزنش نکن تو باید به یک روانپزشک اعتماد کنی و علی رغم اینکه
    حالت بد میشه باز هم قرص ها ادامه بده و به طور مرتب به روانپزشکت مراجعه کن و حتما از یک روانشناس کمک بگیر اگر در هزینه مشکل داشتی از بهزیستی میتوانی یاری برگدث بگیری اطلاعات خود را در زمینه بیماریت افزایش به راجب اضطراب و افسردگی کتاب بخوان و اطلاعات کسب کن و حتما ورزش کن شنا، یوگا،دو، و پیاده روی بهت کمک میکنه و جایی موتونی سرت رو گرم کن و از مرور افکار جلوگیری کن یعنی حواست را به جای دیگری مثل شستن جوراب مشغول کن یا میتوانی از صد به طور معکوس به سمت صفر بشموری.
    توکل بر خدا.

  11. تهنايي گفت:

    تنهايي:
    سلام من هم مشكلات شمار دارم و پيش هركي ميگم كخ من مضطربم وحالم بد ميشه محكومم ميكنن و مسخرم ميكنن.تنها راه كاهش اضطراب اينه همه كسايي كه باعث مضطرب شدنت هستند رو ناديده بگيري و اصصصصلا إز راهي كه داري منصرف نشي چون هدف بعضي اتفاقات از كار انداختن إنسان هاي هدفمنده حتي شده بميري بهتر إز اينه كه بعد إز شكستت دشمنات بهت ريش خند بزنن.

  12. جهان گفت:

    مرسی اطلاعات خوبی بود ،در جامعه ای که همه گرفتار مشکلات روحی و استرس های مختلف هستند ، مشکلات روحی و روانی هم قابل درمان است!

  13. امیر حسین گفت:

    سلام من ی پسر بیست ساله هستم از دوران کودکی از خیلی چیزها میترسیدم علتش هم ب خاطر رفتارهای خانوادم بود چون بچه اخر هستم خیلی بهم گیر میدادن شبا نمیذاشتن تنها بخوابم اجازه نمیدادن ادم اجتماعی باشم حتی سال اول مدرسه رو هم نرفتم اما مشکل اصلی من از حدود یک و نیم سال پیش شروع شد یک روز ک تو خونه تنها بودم کشوی میزمو کشیدم بیرون وبعد از چند دقیقه ک ب اتاق برگشتم دیدم ک کشو داخل هستش شاید من اشتباه میکنم و کشو رو قبل از خارج شدن دادم داخل .با دیدن اون صحنه ترس بسیار شدیدی بهم دست داد طوری ک حتی نمیتونستم فکر کنم حالاهم با گذشت مدت ها ن تنها خوب نشدم بلکه روز ب روز بدتر میشم و اعتیاد ب سیگار پیدا کردم و نماز وروزم رو ترک کردم.واقعا نمیدونم چی کار کنم ب دکتر هم مراجعه کردم ولی با مصرف قرص حالم بدتر میشه.تورو خدا اگه کسی میتونه کمک کنه.

  14. بتی گفت:

    سلام من تمام مشکلاتی که گفتین رو همشو دارم و قبلا دکترگوارش حتی قرص آرامبخش داده بودو بخاطر درسام نخوردمش چون خیلی بیحالو کسلم میکرد.خوردنی اعصابم آروم بودولی بیحالم میکردو الان به جایی رسیدم که بیخیاله درسو آینده و خودم وهمه چی شدم و یه جورایی دیگه نمیکشم وفقط به گذشته وبدشانسیام فکر میکنموگریه میکنم که چرا این همه بدشانسمو نمیدونم چیکار کنمو دیگه توانشم ندارم.بنظر شما اگه بازم آرامبخشارو بخورم خوب میشم؟

  15. man گفت:

    من سردرد تو قسمت شقیقه دارم. خیلی بی حوصلم. انقد ضعیف شدم ک خودکارم بیوفته از دستم مغزم منفجر میشه.موهامو میشکشم و سرمو شقیقه رو محکم فشار میدم تا خوب بشم ولی اثری نداره. دلم میخاد داد بزنم . ب هیچ وجه نمیتونم گریه کنم. اشکام تو چشمم میاد ولی نمیریزع حتی ی قطره. دارم دیوونه میشم 😭😣

  16. yasaman گفت:

    من حالت های ضعف اعصاب دارم دکتر مغزواعصاب نرفتم دکترعمومی تشخیص دادش پشت سرم وبالای سرم ضعف شدید داره و دردمیکنه باعث تهوع و سرگیجه میشه الان چندروزه این حالتو دارم حتی با مسکن برطرف نشده

  17. mary گفت:

    سلام
    با مطالعه این بخش متوجه شدم شاید من همین مشکل رو داشته باشم درصورتیکه سالهاست فکر میکنم افسردگی دارم من تمام علایمی که شما گفتین رو دارم بجزمشکلات گوارشی البته فکر میکنم ،تا بحال خیلی به روانپزشک و روانشناس مراجعه کردم اما هیچکدوم نتونستن مشکل منو رفع کنن راستش دیگه به هیچکدومشون اعتماد ندارند و حتی بعضی هاشون میخواستند سوء استفاده هم بکنن میشه لطفا کمکم کنین و یک روانشناس یا روانپزشک خوب به من معرفی کنین که بتونم بهش اعتماد کنم

  18. میلاد گفت:

    راه درمان چیه, من به دلیل فشار کاری زیاد دچار این مشکل شدم در اوج جونی حس میکنم پیر شدم با اینکه خداروشگر زندگیم روبه راهه تمام این مواردی که در مقاله نوشته شده رو دارم, از طرف دیگر تعقیر شغل واسم مقدور نیست. چیکار باید کنم? لطفا راهنمای کنید.

  19. محمدی گفت:

    سلام..
    من دقیقن نمی دانم مشکلم چیست!!
    نمیدانم که ضعف اعصاب دارم یا نه..
    فقط اعصابم زود به زود خراب میشود، کوچکترین صدا روی اعصابم رژه میره، خیلی زیاد دعوا میکنم ..
    لطفن رهنمایی کنید!!
    ممنون

  20. علیرضا گفت:

    نمی دونم الان این نامه به دست کی میرسه ولی هر کی هس میدونم دارم دردمو بهش میگم من خیلی ناراحت وخسته ام از دنیا واین احساس ناامیدی فقط چند ماهه به من روی داده شاید۶ ماهی بشه همشم بخاطر خونواده بدی که دارمه هس همه منو اذیت میکنن پدرو مادرم خیلی منو ازار میدن هر اذیتی بگین شامل روزگاره منه عینه سگ از خونوادم متنفرم وقتی دوستام تو مدرسه از داشتن پدرو مادرخوب سخن میکنن اشک از چشام میریزه الانم نمی دونم این نامه به دست کی میرسه ولی الانم حتی اشکام وناراحتیام منو تنها نمیزاره مدرسه ودرسمو خیلی دوس دارم ولی بااین حالی که دارم نمی دونم بتونم ادامه دم یانه علیرضام۱۶ساله ازاردبیل لصفن اگه میشه منو ازاین درد رها کنین رازی ام در خانه ای تنها زندگی کنم ولی اینجا نه دردام زیاده نمیشه اینجا گفت شماره میزارم اگه خواستین واسم لصف بزرگی کنین زنگ بزنین .بای

    1. sedi گفت:

      سلام متاسفم برای مشکلی که واست پیش اومده.و واسه خیلی از همسن های تو هم یقینا اتفاق افتاده.
      سعی کن بفهمی از کدوم اخلاق و رفتارت بدشون میاد،وبرای مدتی تقریبا ،نه کلا ،طبق نظر اونا رفتارکن.
      کارایی که دوس دارن انجام بده.تا این تغییر رفتارو ببینن و باور کنن.
      تا یه مدت ک اعتمادشون جلب شد دیگه آنچنان بهت گیر نمیدن.

  21. فاطمه گفت:

    ۱۳سال است مشکل اعصاب دارم استرس مداوم افسردگی وحالا بعداز۱۳سال مبتلا به ده هابیماری ناشی ازاضطراب شدم ….درحالی که تنها۲۴سال دارم .دعایم کنید منکه ازدرمان نتیجه نگرفتم شاید معجزه ای شود ومراازاین جهنم نجات دهد.التماس دعا ……..فاطمه

  22. دنیا گفت:

    سلام ببخشید من میتونم شماره تماس داشته باشم تا سوالم رو بپرسم

  23. MOHSEN گفت:

    افزایش اطلاعات پزشکی

    1. ندا محمدی گفت:

      باسلام دختر ۲۸ ساله ایی هستم که از ۱۵ سالگی افسرده و عصبی هستم حتی بعضی اوقات ریزش موهم داشتم دارای فکرهای وسواسی هم بوده ام اما حساسیت زیادی به محل و منطقه ی خانه دارم به طوریکه ده سال است باعوض شدن خانه حالم بسیار بد میشود سابقه ی مصرف دارو هم بسیار دارم اما خوب نمیشوم لطفا راهنمایی بفرمایید که چرا با خوردن دارو هم خوب نمیشوم ممنونم