نامه ای به دخترم که خود را در آینه قضاوت می کند!

دختر عزیزم ! امشب تو را تماشا کردم، در آینه به خودت زل زده بودی. از لباس جدید و گیسوانت که قبلا برایت بافته بودم لذت می بردی. لبخند زیبایی می زدی و به خودت چشمک میزدی. وقتی که متوجه شدی به تو نگاه میکنم، گفتی: “مامان، من زیبا هستم.”

من شاد و خوشحال گفتم: “بله، دخترم تو جذاب و زیبا هستی “. اما در درونم، بخشی از وجودم غمگین بود. زیرا هنگامی که تو را تماشا کردم که اینقدر با اعتماد به نفس به تصویری که در آینه میدیدی می نگری، تعجب کردم، چقدر ممکن است طول بکشد تا این اعتماد به نفس شروع به محو شدن کند. چقدر طول میکشد تا از تصویر خودت در آینه دور شوی و اعتماد به نفس خودت را از دست دهی.

من نمی خواهم هیچ وقت این اتفاق بیفتد. می خواهم تو همیشه مثل امشب به خودت نگاه کنی تا هر روز زیبایی را که همان طور که من در تو می بینم ببینی. متأسفانه، می دانم که به خصوص برای دختران، وضعیت همیشه این طور نمی ماند. می دانم که با افزایش سن، آگاهی بیشتری از انتظارات جامعه از زنان پیدا میکنی: پیام هایی درباره زیبایی، وزن و آرمان های غیر قابل دستیابی. می دانم که مهم نیست چقدر دشوار است که این انتظارات و پیام ها را از خانه بیرون کنم، آنها تو را در جایی دیگر گیر خواهند انداخت – در فیلم هایی که تماشا می کنی، موسیقی هایی که به آنها گوش می دهی و شایعاتی که توسط دوستانت به اشتراک گذاشته می شوند.

شخصا، خود من در یادگیری برای شناخت و درک تجسم خود در آینه قدم های بسیاری برداشته ام. همیشه از کلماتی که در حضور تو به زبان می آورم، آگاه هستم. اما می دانم که حتی اگر من برای تو ادای عزت نفس را در بیاورم و امیدوار باشم همیشه تو فریب میخوری، روزی خواهد آمد که کسی در جایی به باوری که از خودت داری نیشخند بزند. ممکن است به مرور زمان این اتفاق رخ دهد یا به یکباره بدون هیچگونه هشدار قبلی اتفاق بیفتد. امروزه دختران این عزت نفس را از طریق حفظ کردن جوانی خود بدست می آورند. از دوران کودکی همیشه در آینه که نگاه میکردند میخواستند چیزی را در صورتشان تغییر دهند.

دختر عزیزم، بنابراین وقتی که آن روز می آید، زمانی که تو خودت را در آینه پیدا می کنی، به پاهای خود نگاه میکنی، و یا حسرت می خوری که کاش سینه های بزرگتری داشتی، و یا از قوس بینی و یا رنگ چشمانت متنفری، امیدوارم که این را به یاد داشته باشی که …

من تو را می بینم. من تو را بهتر از هر کس دیگری می بینم. و عاشق هر قسمتی از بدن تو هستم. پاهای تو فوق العاده خواهد شد، هر شکلی داشته باشد من آنها را دوست دارم، زیرا آنها به اندازه کافی قوی هستند تا تو را در طول زندگی همراهی کنند.

سینه های تو منحصر به خودت خواهد بود، که آنها دقیقا مناسب توست.

بینی زیبایت و چشم های بادامی ات برای همیشه مورد پسند من خواهد بود.

تو عالی هستی.

بدنت به تو اجازه دویدن، نقاشی کشیدن، نوشتن و نفس کشیدن را می دهد. چیزی که باعث می شود همه آنها بخشی از کمال تو باشد.

اما زیبایی تو فقط از تصویر فیزیکی در آینه ناشی نمیشود. زیبایی تو در مهربانی، همدلی و شفقت تو نسبت به دیگران و اشتیاق تو برای اینکه همیشه کارت را درست انجام دهی آشکار خواهد شد. این ها ویژگی هایی هستند که من حتی اکنون آنها را در تو می بینم، ویژگی هایی که من برای همیشه به دیدن آنها افتخار خواهم کرد. و در این صفات تو، زیبایی تنها به اندازه سر سوزن اهمیت دارد.

بله، دختر عزیزم تو زیبا هستی. اما ارزش تو خیلی بیشتر از زیبایی است. و همیشه این طور خواهد بود. مهم نیست که چه احساسی ممکن است در مورد تصویری که در آینه می بینی داشته باشی.

افرادی وجود خواهند داشت که تو را از پای در می آورند. افرادی که به تو می گویند که تو خیلی چاق و یا خیلی لاغر هستی. رنگ پوستت خوب نیست، یا موهایت آن طور که باید حالت نمیگیرد و زیبا نیست. ناگزیر با نیش و کنایه های کسانی مواجه می شوی که تو را آن طور که هستی نمی بینند. و این نیش و کنایه ها به تو صدمه خواهند زد و باعث میشوند از خودت سوالاتی را بپرسی و احساس حقارت کنی.

من می دانم که وقتی آن روز می آید، وقتی که آن لحظه فرا می رسد، کار زیادی نمی توانم بکنم یا چیزی نمیتوانم بگویم که این زخم را تسکین دهد. اما امیدوارم که در جایی، در پشت ذهنت، صدای مرا بشنوی که میگویم “تو عالی هستی. تو زیبا هستی. تو دقیقا همان طوری هستی که باید باشی.”

چرا که تو دختر شیرین و جذاب من هستی. تو عالی هستی. تو زیبا هستی. و تو دقیقا همان طوری هستی که باید باشی. و من چیزی را تغییر نمی دهم.

با عشق

مادرت که همیشه به تو افتخار میکند.