سایت پزشکی و مجله سلامتی راستینه

آیا با تمام وجود باید مبارزه کنی ؟

با ناامیدی به گذشته خود نگاه می کند ، به یاد دوران سلامتی و خوش گذشته می افتد ، به یاد ایامی می افتد که شاد و سرحال می نشست ، کتاب می خواند و از زندگی لذت می برد . به یاد روزهایی می افتد که روبروی تلویزیون می نشست و برنامه های دلخواه اش را تماشا می کرد . به این نتیجه می رسد که اگر نتواند در نبرد با بیماری پیروز شود ، اگر نتواند دوباره خودش بشود چه باید بکند . چه کار دیگری از او ساخته است . جنگیدن دفاع طبیعی اوست .

 

مبارزه کردن

آیا با تمام وجود باید مبارزه کنی ؟

این تنها سلاحی است که آن را می شناسد و به همین دلیل بر شدت مبارزه می افزاید و زرادخانه خود را فعال تر می کند . اما هرچه بیشتر می جنگد و هرچه بر آتش توپخانه خود بیشتر می افزاید ، حالش بدتر می شود . طبیعی است که جنگیدن مستلزم تنش بیشتر است . تنش بیشتر هم به معنای ادرنالین بیشتر و به عبارتی تحریک شدن عصب های ازادکننده ادرنالین و بنابراین ادامه ی نشانه های بیماری است . دوستانش هم برای اینکه کار را ، از آنچه هست خراب تر کنند او را به جنگیدن تشویق می کنند ، حتی پزشک او هم ممکن است در مقام توصیه به او بگوید که باید بیشتر بجنگد و بیشتر مقاومت بکند .

حتی ممکن است به او بگوید : مبارزه کن پیرمرد ، اجازه مده که بیماری بر تو چیره شود .

اما اینکه چه اتفاقی برای او افتاده موضوعی ست که از آن اطلاع ندارد . مثل کسی است که او را تسخیر کرده اند . متوجه نیست که اهریمنی بر دوش های او نشسته است ، متوجه نیست که خود اوست که با ترسیدن ، جنگیدن و فرار از ترس ، خود را به این حال و روز انداخته است .

در این مرحله ممکن است سردرد های شدید هم از راه برسند . احساس می کند که انگار دور سرش را با نواری آهنی بسته اند و فشار می آورند . و یا اینکه وزنه ای روی سرش گذاشته اند و وزنه بر سرش فشار می آورد . ممکن است سرش گیج برود ، دل به هم خوردگی پیدا کند . احساس می کند زیر قلبش تیر می کشد . ممکن است گرفتار لرزش اندام شود . علاقه اش به همه چیز و همه کس سلب می شود و افزایش تنش و ناکامی ، او را در موقعیت نامساعد قرار می دهد .

 

ناراحتی را سر بچه خالی کردن

خانمی در این خصوص می گوید : همه ی ناراحتی ام را سر بچه های بیچاره خالی می کنم .

نکته : وقتی به اشخاص می گویند که راه حلی برای مشکل خود بیابند و یا تن به مصالحه بدهند و با مشکل کنار بیایند ، بعضی از آنها با خود فکر می کنند مسئله ی من حل ناشدنی است . راه نجاتی برایم باقی نمانده است !

من در مطب ، شخصا به مسائل به ظاهر لاینحل فراوانی برخورد کرده ام که به راحتی حل شده اند . ممکن است مسئله برای شما لاینحل به نظر برسد ، اما یک مشاور با تجربه به سادگی می تواند از این مسئله ی لاینحل ، یک مسئله ی حل شده بسازد . اگر برای تغییر یک مسئله کار چندان زیادی نتوان صورت داد ، مشاور می تواند به شما راهی نشان دهد که دست کم با پریشانی کمتری به آن نگاه کنید . از جمله زنی به خاطر اینکه با مادرشوهرش با هم زندگی می کردند ناراحت بود می گفت : می دانید دکتر ، از من هیچ کاری ساخته نیست !

به او گفتم : اگر خیال کنی که نبودن مادرشوهرت تنها راه نجات از دشواری است ، آنوقت می توان گفت که راه حلی وجود ندارد .

به او توصیه کردم به جای اینکه با تنفر به این زن نگاه کند به امتیازات و نکات مثبت او توجه کند ، شاید به برداشت مثبت تری در قبال او برسد .

اشخاص به طرز برداشت و نظر ما از آنها واکنش نشان می دهند و اغلب اوقات طوری که ما از آنها انتظار داریم رفتار می کنند . احتمالا آن خانم مسن می دانست و احساس می کرد که عروسش او را دوست ندارد و به همین دلیل با او خوب برخورد نمی کرد . خوشبختانه عروس جوان متوجه مطلب شد و به توصیه ی من رفتار کرد و خیلی ساده توانست شرایط را تغییر بدهد .

 

منابع

  • کتابخانه راستینه
  • Hope and Help for Your Nerves
  • Dr.Claire Weeks
  • ترجمه مهدی قرچه داغی

منبع تصاویر 

  • media.licdn
  • i0.wp

 

خواندن مطالب زیر به شما پیشنهاد می شود

اطلاعات پزشکی

حقایقی درباره هماتوم

حقایقی درباره هماتوم

تغذیه و سلامتی

کاهش سریع وزن

کاهش سریع وزن

پوست و مو

خط لبخند

آیا راهی برای رهایی از خط لبخند وجود دارد؟

پوست و مو

درمان آکنه

آکنه چگونه درمان می‌شود؟

اطلاعات پزشکی

تسکین آفتاب‌سوختگی

آفتاب‌سوختگی را جدی بگیرید!

اطلاعات دارویی

دپاکین

دپاکین چیست؟

اطلاعات پزشکی

علائم کیست آراکنوئید

همه چیز درباره کیست آراکنوئید

اطلاعات پزشکی

کمبود وزن

علل و درمان کمبود وزن

اطلاعات پزشکی

افسردگی

آیا من افسرده‌ام؟

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *