از درد حاد تا مزمن، با درد آشنا شوید
در فرهنگها، اقوام و نژادهای گوناگون، تعریفی متفاوت از درد وجود دارد. بعضی از نژادها با تحریک کم، درد زیادی را بیان میکنند و بعضی هم دردهای شدید را کمتر حس میکنند و نسبت به آن بسیار مقاومند. مطالعهها و یافتههای گوناگون درباره پدیده درد به بشر این امکان را داده تا راهها و حتی تمرینهایی را برای کاهش درد ابداع کند.
دردها بر چه اساسی طبقهبندی میشود؟
دردها دو نوع عمده حاد و مزمن دارند. درد حاد دردی است که کمتر از ۶ ماه طول کشیده و درد مزمن دردی است که بیشتر از ۶ ماه طول بکشد. متاسفانه دردهای مزمن راحت درمان نمیشوند. البته تقسیمبندیها متنوعترند. دردهای اعضای بدن (سوماتیک یا جلدی)، دردهای احشایی (احشای بدن یعنی محوطه داخلی شکم و رودهها) و دردهای سمپاتیک که مربوط به اعصاب سمپاتیکاند نیز جزو دیگر تقسیمهای درد هستند. نوع دیگری از درد نیز وجود دارد به نام درد نوروپاتیک که در بیماران دیابتی دیده میشود. در این بیماران، عصب درگیر باعث احساس دردی مانند سوزش در بیماران میشود بدون اینکه محرک خارجی حرارتی برای ایجاد درد وجود داشته باشد.
چرا درد را احساس میکنیم؟
برای بهوجود آمدن حس درد، باید محرکی مانند فشار مکانیکی، گرما، سرما و… به عضو وارد شود تا گیرنده درد فعال شود. حس بهوجود آمده به امواج الکتریکی تبدیل میشود تا از طریق اعصاب به نخاع و از نخاع به مراکز بالاتر و در نهایت به مغز برسد و در آنجا پردازش شود. در همین هنگام سیستم دیگری بهطور خودکار در مغز برای کاهش شدت درد فعال میشود. این سیستم جزو شگفتیهای آفرینش است که درد را برای انسان قابلتحمل میکند.
لطفا با یک مثال این موضوع را برایمان بیشتر توضیح دهید.
وقتی که دست فردی دچار سوختگی میشود، ابتدا درد زیادی ایجاد میکند ولی بهتدریج از شدت درد کاسته میشود. علت کاهش درد، فعالیت سیستم ضددردی است که در مغز ایجاد شده است. البته تاثیر هورمونی به نام اندورفین را هم باید در نظر داشت.
هورمون اندورفین چیست؟
در بدن انسان موادی به نام اندورفین وجود دارد که مانند مورفین عمل میکند و یک ضددرد قوی است. مطالعهها نشان داده ورزش، فعالیت فیزیکی و خندیدن سطح اندورفین را بالا میبرد. اندورفین عاملی است برای حالت سرخوشی، بیدردی و سرحالی در انسان. افرادی که موادمخدر مصرف میکنند، از این حالتها محروم هستند چون موادمخدر سطح اندورفین طبیعی بدن را پایین میآورد و باعث میشود معتاد همیشه بیحال و کسل باشد.
اشاره کردید به اینکه دردهای مزمن راحت درمان نمیشوند. چرا؟
فرض کنیم بیمار مبتلا به دیسک کمر است و جراحی میشود ولی دردش به شکل مبهم و مزمن ادامه مییابد. یافتههای پزشکی نشان میدهد هیچ مشکلی وجود ندارد و در نهایت برچسب دردهای سایکوسوماتیک (روانتنی) به بیمار زده میشود اما این موضوع درباره همه بیماران درست نیست و باید به دنبال یافتن علت بود، چون شرححال بیماران نشان میدهد که اغلب آنها واقعا درد دارند. بیتوجهی برخی پزشکان و بیماران به این موضوع باعث میشود درد حاد تبدیل به دردی مزمن و مقاوم به درمان شود. درد مزمن، دیگر یک علامت نیست و بیماری محسوب میشود. درد باعث تغییر سلولهای مغزی و بزرگ شدن قسمت مربوط به ادراک درد در مغز میشود. در این صورت دیگر نمیتوان کار چندانی برای بیمار انجام داد و اگر عامل درد هم مهار شود، درد مزمن باقی میماند. دردهای مزمن به شدت کیفیت زندگی بیمار را پایین میآورند. این بیماران معمولا روابط اجتماعی خوبی ندارند، کارشان را از دست میدهند و بهتدریج گوشهگیر و افسرده میشوند و حتی ممکن است برای کنترل درد به مصرف موادمخدر نیز روی بیاورند.
برای این بیماران چه کاری میتوان انجام داد؟
در کلینیکهای درد علاوه بر معاینه دقیق بیمار، باید مدت زیادی را صرف صحبت با بیماران و جستجوی علت درد کرد چون در بسیاری از موارد با گرفتن شرححال درست از بیمار، میتوان به علت دقیق درد دست یافت. برای کنترل درد، باید قدم به قدم عمل کرد. درمان درد از راههای بسیار ساده شروع میشود مثلا در دردهای عضلانی- اسکلتی توصیه به آبدرمانی و فیزیوتراپی است. سپس استفاده از داروهای ساده و مسکنهای خفیف به میان میآید. هرچه بیشتر پیش میرویم، درمانها اختصاصیتر میشود. گاهی از داروهای مخدر برای کنترل درد (در بیماران سرطانی) استفاده میشود. البته تکنیکهای جدیدی مانند استفاده از گاز ازن برای درمان دیسک کمر و… و کنترل درد وجود دارد که بسیار کاربردی و مفید هستند.
سایت پزشکی و مجله سلامتی راستینه
نظرات کاربران