با خشونت و رفتار خشن چه کنیم ؟
به گفته ی روانشناسان ، خشونت یک زخم فروخورده همراه با ناکامی ست . این ناکامی در فرد درونی و در مکان و زمانی خاص ، باعث بروز حوادث ناگواری می شود . حتی ممکن است این رفتارها پس از یک ناکامی هرچند اگر ساده و معمولی باشد ، بروز پیدا کند .
نقش خانواده در کاهش خشونت و رفتار خشن چیست ؟
هر انسانی در زندگی به دنبال ارزش هایی است که از کودکی به او آموزش داده اند . دروغ ، دورویی ، خودنمایی و غیبت کردن در نهاد هیچ کودکی نیست . اما برخی رفتارهای غلط را هم خانواده به بچه ها آموزش می دهد و هم جامعه . برای خشونت مثال می زنیم : اگر در مدرسه ، یکی خوراکی یا غذای دیگری را بر دارد ، مسئولان مدرسه بچه ی خاطی را تنبیه و خانواده و جامعه هم این رفتار را تایید می کنند . خشونت امری ذاتی نیست و افراد به مرور زمان آن را یاد می گیرند . وقتی تلویزیون فیلم ها و صحنه های خشن نشان می دهد ، نوعی آموزش غلط است و به همین دلیل بچه ها رفتارهای اشتباهی را بروز می دهند . البته این رفتارها نباید با خشونت های عادی یا رفتارها و بازی های بچه ها اشتباه گرفته شوند . البته دلیلی ندارد که حتما فرزندان خانواده ای که سطح فرهنگی بالایی دارند ، مشکلی نداشته باشند . این امر کلی نیست اما رابطه ی معنادار دیگری به اثبات رسیده است . در خانواده هایی که سطح فرهنگ و مذهب بالاتر است و به تربیت اهمیت بیشتری داده می شود بروز خشونت هایی از این قبیل در فرزندان کاهش می یابد . هرچند ممکن است در همین خانواده ها هم به واسطه ی الگوهای غلط یا عدم آگاهی و ارتباط صحیح فرزند با والدین ، مواردی مشاهده شود . مثلا توهین و متلک گویی نوجوانان ، به خانم های آراسته و امروزی در خیابان ، یا فحاشی بی مورد رانندگان به خاطر پایین آمدن آستانه ی تحمل شان در پشت چراغ قرمز .
آیا تحمل نه شنیدن اینقدر سخت است ؟
فردی که آموزش های پایه ای لازم ، آنهم به شکل یکسان و یکدست را ندیده ، به هر بهانه ای دست به خشونت می زند . معمولا این افراد وقتی نه می شنوند ، عقده های سرکوب شده شان بیدار می شود زیرا عادت ندارند کسی با آنها مخالفت کند به همین دلیل خود را خیلی برتر از دیگران می دانند و به خود اجازه ی هر رفتاری را می دهند حتی کتک کاری و اسید پاشی .
در جوامع غیرپیشرفته ، مهمترین و متداول ترین روش برای مواجهه با این مشکل ، تلاش برای پاک کردن صورت مساله می باشد . در اجتماعات مورد اشاره ، انتقاد ناپذیری و ضعف فرهنگ انتقاد حکمفرماست بنابراین افراد ، ظرفیت شنیدن نه را مانند توان گفتن نه ، ندارند .
چرا ازدواج از سال ۸۹ کاهش یافته است ؟
یکی دیگر از نگرانی های نظام سلامت، افزایش سن ازدواج در جوانها و افزایش فاصله ازدواج و زمان اولین فرزندآوری آنهاست. اولین فرزند یک خانواده جوان در کشور معمولا ۵ سال بعد از ازدواج به دنیا می آید که این موضوع ما را با چالش جمعیت برای سال های بعد مواجه می کند، صرف نظر از اینکه در زمان حاضر ۱۱ میلیون مجرد نیز در کشور داریم.
علاوه بر این شرایط ازدواج و مسکن و شغل باید برای جوانان فراهم شود. این جوانان نیازمند آموزش هایی هستند تا بتوانند تاب آوری خود را برای مشکلات اجتماعی افزایش دهند. براساس بررسی های انجام گرفته، بسیاری از این جوانان، به علت نگرانی برای معضلات اجتماعی ازدواج نمی کنند.
جوان وقتی ازدواج کند، بیشتر دنبال شغل مناسب خواهد بود. علاوه بر آن ۳۰ درصد از جوانان ۳۰ تا ۳۵ سال کشور هنوز ازدواج نکرده اند. در سال ۸۹ در کشور حدود ۸۹۱ هزار ازدواج به ثبت رسید اما از سال ۱۳۸۹ به این سو ، هر سال ۶ / ۵ درصد کاهش ازدواج داشته ایم، به گونه ای که در سرشماری سال ۹۵ تعداد ازدواج ها به ۶۶۱ هزار مورد رسید. این در حالی است که در تهران از هر ۴ ازدواج ۱ مورد به طلاق می انجامد.
- کتابخانه راستینه
منبع تصاویر
- images.wisegeek
- media.istockphoto
- i.ytimg
- secureteen
نظرات کاربران